وقتی شخص به حکم حرفه یا استعداد ذاتی دربارهی آدمی تأمل بسیار کرده باشد، هنگامی میرسد که برای انسانهای نخستین احساس دلتنگی کند. لااقل آنها افکار پنهانی در سر ندارند.
من هرگز شب از روی پل نمیگذرم. این نتیجهی عهدی است که با خودم بستهام. آخر فکرش را بکنید که کسی خودش را در آب بیندازد. و آنوقت از دو حال خارج نیست: یا شما برای نجاتش خود را به آب میافکنید و در فصل سرما به عواقب بسیار سخت دچار میشوید! یا او را به حال خود وامیگذارید، و شیرجههای نرفته گاهی کوفتگیهای عجیبی بهجامیگذارد.
از همین حالا رضایتخاطر مرا بسنجید. من از سرشت خودم لذت میبردم، و ما همه میدانیم که خوشبختی جز این نیست. #از کتابی که میخوانم [سقوط - آلبر کامو]
رنگ به رنگ...
ما را در سایت رنگ به رنگ دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 9white-shadowb بازدید : 77 تاريخ : شنبه 16 ارديبهشت 1396 ساعت: 22:03