انتهای کریدور، سمت چپ...

ساخت وبلاگ
سرهنگ از "دانشکده‌ی مهندسی شماره یک" نوشته و من خیال و خاطرم پرکشید به دانشکده‌ی فنی فاز سه. به کلاس 302ایی که سویچ شد رو 222؛ سه تا دو. آتلیه‌ی ته راه‌روها و اون دریچه‌ی کوچیک که قرار بود یه روز جامپ بزنیم و سر از کلاس بغلی دربیاریم. سالن خاطره‌هایی که منتهی به اتاق اساتید بود و همه‌ی نیک‌نِیم‌ها و داستان‌هاشون رو می‌شد مکرر و خستگی‌ناپذیر در امتداد پنجره‌هاش روایت و اجرا کرد. اون سه‌تا کلاس آخر بخش اداری طبقه‌ی یک و واحد مصالح و معماری جهانی که توشون برگزار شد. 
فاز سه‌ای که مرموز و ممنوعه شده بود واسه بقیه‌ی دانشجوها چون از پسِ اتمسفر حاکمش برنمی‌اومدن. 

بوفه‌ای که خدا می‌دونه چندتا صبحونه املت و نسکافه سفارش دادیم و چندتا تایم ناهار رو سرپایی ساندویچ سوسیس‌سیب‌زمینی گاز زدیم. معدود عصرهای دیروقتی که خلوت و ساکت بود و ما بودیم و لیوان‌های کاغذی نوشیدنی‌های داغ و بخاری که حائل ما و دنیای فکر و خیال‌هامون بود...

برخلاف نظر سرهنگ باید بگم توی دانشکده‌ی فنی فاز سه به من خوش گذشت. به قول ژین چهار سال خندیدیم و با خیلی‌ها خاطره ساختیم، شخصیت‌هایی که حتی خودشونم از نقش‌های مفرحشون بی‌خبر بودن...!
رنگ به رنگ...
ما را در سایت رنگ به رنگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9white-shadowb بازدید : 104 تاريخ : يکشنبه 1 تير 1399 ساعت: 3:41